مانیمانی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

مانی: هدیه ی خدا

زیباترین هدیه خدا...تولدت مبارک

امروز 18 دی 1395 4 سال از اون روزی که پروردگار مهربون زیباترین هدیه اش رو بهم ارزانی داشت میگذره توی این چهارسال زمان های بسیاری خدای مهربون رو به خاطر این هدیه ارزشمند و گرانبها شکر کردم ولی زمان هایی هم بود که به خاطر خستگی و ... ناسپاسی کردم و قدر لحظه ها رو ندونستم. از یزدان پاک می خواهم به من این سعادت و لیاقت رو بده که قدر روزها، لحظه ها و ثانیه ثانیه های زندگی در کنار گل پسر نازنینم رو بدونم و لذت ببرم و در ادامه مسیر سربلند باشم... مانی عزیزم به خودم می بالم که فرزندی چون تو دارم برات سعادت و عافیت و سلامتی و خوشبختی و شادی و آرامش و موفقیت آرزو دارم فرشته نازنینم تولدت مبارک  ...
18 دی 1395

اولین روز مهد

  امروز اولین روز مهد مانی جونمه...خیلی خوشحال بود که داره میره مهد...روزهای قبل کلی باهاش صحبت کردم و براش همه چی رو توضیح دادم.... صبح که از خواب بیدار شد عسل آبلیمویی خورد و از زیر قرآن رد شد...ساعت 8:30 با هم رفتیم مهد.... وقتی میخواست با یکی از خاله ها بره بازی کنه یه کم غریبگی کرد ... منم باهاشون رفتم سمت وسایل بازی... ولی خداروشکر کم کم با محیط اونجا و خاله ها اخت شد.... 2 ساعتی اونجا بازی کرد ولی هر از چند گاهی میومد و منو چک می کرد که توی مهد باشم... خداروشکر امروز تجربه خوبی براش بود... انشالله روزهای بعد هم واسمون خوب باشه و مانی نازنینم زودی با محیط اونجا اخت بشه و مهد و خاله ها رو دوست داشته باشه...آمین ...
21 شهريور 1394