مانیمانی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

مانی: هدیه ی خدا

چیه خب؟؟!!

1393/2/1 8:46
نویسنده : مامان فاطی
515 بازدید
اشتراک گذاری

قربون گلم برم که بعد از کلی بالا و پایین پریدن و شیطنت، از خستگی ابنجوری به میز تکیه می دی. فدای نگاه نازت. می بوسمت نازنینم. دوستت دارم

پسندها (1)

نظرات (3)

خاله زهرا
1 اردیبهشت 93 10:45
عزیزم چقدر بزرگ شدی دیگه داشتم نگران می شدم جرا این همه وقت خبری ازت نبود می خواستم به زن عمو فاطمه بگم به مامانی بگه چرا عکسای مانی جون رو نمی ذاری
سیما
4 اردیبهشت 93 9:42
سلام ماشاا... به این گل پسر. خدا براتون حفظش کنه. از خوندن نوشته هاتون خیلی لذت بردم. خوب و خوش سلامت باشین
مریم
15 خرداد 93 23:09
عزیزم چقدر تو نازی.این عکست منو خیلی یاد بردیام میندازه. آخه بردیا هم وقتی خسته میشه همین ژست رو میگیره.همه عکسات خیلی خوشکلند.ما همیشه وبلاگتو نگاه میکنیم ولی اگه نظر نمیدیدیم بخاطر اینه که خیلی وقتش رو نداریم . ببخشید. ولی کلی ذوق میکنیم که این عکسهای خوشکل و نازو میبینیم.با مامان وبابا تشریف بیارید خونمون.سلام مامانتو برسون. میبوسمت
مامان فاطی
پاسخ
سلام خاله مریم. خیلی دوستتون دارم. حتما بهتون زحمت می دیم. شما هم خوشحالمون کنید و بیاید خونمون. بردیای نازنین رو ببوسید