مانی: هدیه ی خدا

        وقتی میری تو آشپزخونه اینقدر ذوق می کنه. سریع میره سراغ بطری های عرقیات. از کاسنی گرفته تا رازیانه و بیدمشک. همشونو می کشه بیرون و بازی کردن. بعدش هم می چسبه به لباسشویی و کار کردن با دکمه هاش. اگه حواسم بهش نباشه حتما سری هم به سطل زباله میزنه.... الان تازه می تونه چهاردست و پا راه بره اینجوریه. امان از روزی که راه بیفته...... ...

        من عاشق تلفنم. هر وقت می رم خونه مامان جون به سرعت برق می رم سمت تلفن تا باهاش بازی کنم. اگه عمو هادی باشه می شینه کنارم و اجازه می ده تا کلی با تلفن بازی کنم. این تلفن رو هم عمو هادی مهربونم دیروز واسم خریده. منم اوردمش خونه و بعد بازی کردن قایمش کردم این زیر تا کسی نره سراغش ..... ...

        این عکسها رو وقتی عمو محسن داشت می رفت کربلا جلو پارک بعثت انداختیم. این عینکی هم که رو چشممه مال آقا طاهاست. مامانی از این عینک خیلی خوشش میومد واسه همین گذاشت رو چشمم و ازم عکس انداخت.  ...

                        صبح جمعه من و مامانی و بابایی آماده شدیم رفتیم خونه باباحاجی تا با مامان جون بریم حرم شاهچراغ که همایش شیرخوارگان اونجا برگزار می شد. این عکسها رو تو حیاط باباحاجی انداختیم. این لباس سبزه و سربند قرمزه رو بابایی پارسال از همین همایش واسم گرفته بود. اون چهل بسم الله رو هم عمه جونم واسم خرید. نمی دونید چه عمه گلی دارم خیلی خیلی خیلی مهربون و دوست داشتیه. ...

    تاب بازی من اینجوریه. از بین این حلقه می رم سوار می شم. بابایی و مامانی از دستم کلافه شدن. همش می ترسن سر و صورتم زخمی بشه. همش باید حواسشون به من باشه که مبادا به جایی بخورم. خلاصه اینکه من خیلی خیلی وروجک و شیطونم..... ...

  تو فکر اینم واسه تولد مامانی چی کادو بخرم. آخه من که نمی تونم برم چیزی واسشون بخرم. پس چیکار کنم؟؟؟....  ...

    تولد تولد تولدت مبارک..... مامان فاطی تولدت مبارک....  ...

    عزیز دلم چند وقتی یاد گرفته اشاره کنه و با انگشتهای کله قندی خوشمزه اش به چیزی اشاره میکنه. قربونش برم روز به روز کاراش داره خوشمزه تر می شه. ...

مژده مژده اینک مانی نازنین ما، اینترنشنال میشود. از اکنون میتوانید مانی را در موتورهای جستجوگر بین المللی بیابید. فقط کافی است کلیدواژه مانی هدیه ی خدا و یا هدیه ی خدا را در سایتها درج کنید.