مانیمانی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

مانی: هدیه ی خدا

آقا امیر علی

  چه ناز داره امیرعلی خان. چقدر بزرگ شدی مرد کوچک. غریب آشنا! کاش مثل همه دوستایی که تو یه شهر زندگی می کنن و هر لحظه اراده کنن همو می بینن و با هم خوش می گذرونن، ما هم می تونستیم بیشتر همو ببینیم و دوران شیرین بچگی رو به شادی با هم می گذروندیم. امیر جونم! من به امید با هم بودن روزها رو پشت سر می گذرونن و مطمئنم اون روزهای خوش در پیشن.... دوستت دارم می بوسمت ...
27 آبان 1392

آقا طاهای گل

                      ایشون آقا طاهاست. خیلی خوشمزه و نازه. خیلی هم خوش اخلاقه. می بینین چه بازوهایی داره. قدرت نمایی می کنه ها. قربونش برم. خیلی دلم واسش تنگ شده . وقتی به دنیا اومده بود دیدمش و هنوز نتونستم ببینمش. فقط از راه دور عکسهاشو می بینم. از دور می بوسمش ...
26 آبان 1392

مانی و محرم

            عزیز دلم واسه امام حسین (ع) لباس عزا به تن کرده و روز جمعه توی همایش شیرخوارگان که در حرم شاهچراغ برگزار شد شرکت کرد.  ...
26 آبان 1392

وقتی نوزاد بودم

  این عکس رو بابا جونم، توی بیماستان بعد لحظه تولد ازم انداخت.                                                 یادش بخیر روزهای اول تولدم خیلی می خوابیدم. یعنی خیلی ها......     بفرمایید اینم یه روز دیگه اش. عامو همش خواب بودم خب......                                                     این عکس رو بابایی وق...
29 مهر 1392

لبخند معنی دار

    دوستای گلم سلام وقتی که داشتم چهار دست و پا می رفتم تا یه خراب کاری دیگه انجام بدم،مامان فاطی این عکس رو انداخت. منم با این لبخند،خواستم ادای مظلوما رو در بیارم و رد گم کنم و حواسشونو پرت کنم و بعدا کارمو انجام بدم، که موفق هم شدم ...
27 مهر 1392